retentive power or memory قوه حافظه ،نيروى ضبط
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه reshuffle
reshuffle “برزدن ،تجديد سازمان کردن ،تغييرات سازمانى دادن قانون ـ فقه : ترميم کردن”
Read More »ترجمه کلمه retentive
retentive نگهدارنده ،حافظ،ضبط کننده قابض
Read More »ترجمه کلمه reship
reship دوباره در کشتى گذاشتن ،دوباره حمل کردن ،دوباره در کشتى رفتن
Read More »ترجمه کلمه retentiveness
retentiveness نيروى نگاهدارى ،قوه ضبط،قوه ضابطه ،حافظه
Read More »ترجمه کلمه reshape
reshape تغيير شکل دادن ،تجديد وضع کردن
Read More »ترجمه کلمه retentor
retentor (ج.ش ).عضله نگاهدارنده ،عضله ماسکه
Read More »ترجمه کلمه reshaping
reshaping “روانه کارى ،تجديد نيمرخ معمارى : بازسازى نيمرخ”
Read More »ترجمه کلمه retentivity
retentivity “قدرت نگهدارى( مغناطيس)،نيروى حفظ الکترونيک : پايدارى مغناطيسى”
Read More »ترجمه کلمه resgestae
resgestae امور انجام شده
Read More »