retention area علوم هوايى : قسمتهايى از ديسک توربين در اطراف ريشه تيغه ها که تحت نيروى زيادى قرار دارند
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه residency
residency “محل اقامت ،اقامتگاه ،(طب )اقامت پزشک در بيمارستان براى کسب تخصص قانون ـ فقه : محل اقامت نماينده دولت استعمارگر در کشور مستعمره”
Read More »ترجمه کلمه retention money
retention money “عمران : مقدار پولى که کارفرما جهت حسن انجام کار پيمانکار نگه ميدارد واين مقدار درصدى از کل قرارداد است که حسن انجام کار ناميده ميشود بازرگانى : پول گرويى”
Read More »ترجمه کلمه resident
resident “ساکن ،مقيم ،مستقر کامپيوتر : مستقر معمارى : سکنه قانون ـ فقه : مقيم ،نماينده سياسى دولت استعمارگر در کشور مستعمره بازرگانى : در جائى سکونت داشتن”
Read More »ترجمه کلمه retention index
retention index “شاخص بازدارى شيمى : انديس بازدارى ورزش : شاخص بازدارى”
Read More »ترجمه کلمه residence time
residence time علوم هوايى : مدت زمانيکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربين گاز ميمانند
Read More »ترجمه کلمه retention of configuration
retention of configuration شيمى : حفظ پيکربندى
Read More »ترجمه کلمه residence
residence “مسکن ،مقر،محل اقامت ،اقامتگاه قانون ـ فقه : مسکن ،سکونت سکنى روانشناسى : محل اقامت”
Read More »ترجمه کلمه retention of the urine
retention of the urine شاش بند،حبس البول
Read More »ترجمه کلمه residence permit
residence permit “پروانه اقامت قانون ـ فقه : جواز اقامت”
Read More »