retarding factors بازرگانى : عوامل کند کننده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه resident segment
resident segment قطعه مقيم
Read More »ترجمه کلمه retch
retch اوغ زدن ،قى کردن
Read More »ترجمه کلمه rete
rete صفحه اسطرلاب ،مقام ،شبکه
Read More »ترجمه کلمه resident program
resident program “برنامه مقيم کامپيوتر : برنامه مقيم”
Read More »ترجمه کلمه retculate
retculate مشبک ،شبکه وار
Read More »ترجمه کلمه resident school
resident school علوم نظامى : مدارس حضورى يا مدارسى که شاگرد عملا در کلاس حاضر مى شود
Read More »ترجمه کلمه resident loader
resident loader کامپيوتر : بارکننده مقيم
Read More »ترجمه کلمه retention
retention “حفظ،حفاظت ،ياددارى( در يادگيرى)،نگهدارى ،نگاهدارى ،ابقا،ضبط،حافظه قانون ـ فقه : حفظ روانشناسى : نگهدارى بازرگانى : ضبط علوم نظامى : توقيف بازداشت کردن”
Read More »ترجمه کلمه resident engineer
resident engineer عمران : مهندس مقيم در کارگاه ساختمانى يا نماينده مهندس مشاور در کارگاه
Read More »