ترجمه کلمه resumptive

resumptive ازسرگيرنده ،ادامه دهنده ،دوباره بدست اورنده ،مبنى برادامه ياتجديد

ترجمه کلمه resupination

resupination واژگونى ،خميدگى ،وارونه بودن

resin ” )resinate(صمغ کاج ،انگم کاج ،راتيانه ،رزين ،با صمغ پوشاندن علوم مهندسى : صمغ الکترونيک : صمغ معمارى : لاک شيمى : رزين علوم هوايى : رزين”

resilient “عکس العمل ،نشان دهنده ،فنرى علوم مهندسى : برجهنده کامپيوتر : عدول کننده”

resupine تاقباز،برپشت ،بى حس ،بى عاطفه ،بى حال ،سست ،بعقب برگشته

resillient عدول کننده ،ارتجاعى

resurection pie کلوچه اى که از ريزه هاى خوراک مانده از پيش درست کنند

resiliency )resilience(جهندگى ،حالت ارتجاعى

resupply “تجديد اماد کردن ،تجديد اماد،تجديد تدارکات علوم نظامى : اماد مجدد”

resile انعطاف داشتن ،به عقب برگشتن ،مرتجع شدن