rest “سه پايه ،بالشتک ،مقر،پايه ،تکيه گاه ،نشيمنگاه ،اسايش ،محل استراحت ،اسودن ،استراحت کردن ،ارميدن ،تجديد قوا،کردن ،تکيه دادن ،متکى بودن به ،الباقى ،نتيجه ،بقايا،سايرين ،ديگران ،باقيمانده ،(نظ ).راحت باش علوم مهندسى : استراحت معمارى : باقيمانده روانشناسى : استراحت علوم هوايى : سکون علوم نظامى : توقف فرمان ازاد”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه resound
resound منعکس کردن ،پژواک يا انعکاس صدا
Read More »ترجمه کلمه rest balk
rest balk زمين شخم نشده در ميان ،دوکردو،مرز
Read More »ترجمه کلمه resort (court of last resort)
resort (court of last resort) “محکمه نهايى قانون ـ فقه : دادگاهى که حکمش غير قابل تجديد نظر است”
Read More »ترجمه کلمه rest and recuperation (rr)
rest and recuperation (rr) علوم نظامى : عقب بردن پرسنل براى استراحت و تجديد قوا
Read More »ترجمه کلمه resorption
resorption اشام يا جذب دوباره ،مکيدن مجدد،بلع دوباره
Read More »ترجمه کلمه rest cure
rest cure معالجه با استراحت
Read More »ترجمه کلمه resort
resort “دسته بندى کردن ،جدا کردن ،ملجا،پناهگاه ،پاتوق ،ملاقات مکرر،رفت و امد مکرر،دوباره دسته بندى کردن ،متشبث شدن به ،متوسل شدن علوم نظامى : طبقه بندى کردن”
Read More »ترجمه کلمه radon
radon “symb: Rn،(ش ).رادون ،ماده راديو اکتيو شيمى : رادون”
Read More »ترجمه کلمه resorbent
resorbent دوباره جذب کننده
Read More »