squatty ضخيم ،خپله ،کلفت
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه squirmy
squirmy پرپيچ وتاب ولول خور
Read More »ترجمه کلمه squirrel
squirrel (ج.ش ).موش خرما،سنجاب يا خز موش
Read More »ترجمه کلمه squaw
squaw زن سرخ پوست امريکايى ،مرد زن نما
Read More »ترجمه کلمه squawk
squawk “مخابره کردن ،مخابره داخلى ،ارتباط داخلى ،جيغ ناگهانى زدن ،اعتراض کردن ،غرولند کردن ،صداى اردک دراوردن ،قدقدکردن ،جيغ ،فرياد علوم نظامى : در رهگيرى هوائى يعنى دستگاه شناسائى خودى و دشمن را روى کنترل معمولى بگذاريد”
Read More »ترجمه کلمه squirm
squirm پيچ وتاب خوردن ،لوليدن ،حرکت ماروار،ناراحتى نشان دادن
Read More »ترجمه کلمه saucer
saucer زير گلدانى ،بشقاب کوچک ،در نعلبکى ريختن
Read More »ترجمه کلمه squawk box
squawk box علوم نظامى : دستگاه مخابره داخلى ناو
Read More »ترجمه کلمه squirish
squirish ارباب وار،سلحشور وار،شبيه حامى زن
Read More »ترجمه کلمه squirearchy
squirearchy )squirarchy(حکومت ملاکين واربابان
Read More »