staccato (مو ).قطع شده ،منقطع ،بطور فشرده ،بطور بريده بريده ادا کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه squalidity
squalidity چرکى ،ناپاکى ،کثافت ،پستى ،بد نمايى
Read More »ترجمه کلمه stack
stack “قرار دادن يک بازيگر يا بيشتر پشت بازيگر ديگر براى پنهان کردن طرح مانور از حريف( فوتبال امريکايى)،توده اجر،دودکش ناو،چاتمه کردن تفنگ ،جمع اورى و منظم کردن وسايل ،خرمن ،دودکش ،دسته ،بسته ،مقدار زياد،قفسه کتابخانه ،توده کردن ،کومه کردن ،انباشتن ،پشته کردن علوم مهندسى : انباشته کامپيوتر : پشته کردن معمارى : ناودان ورزش : قرار دادن يک بازيگر ...
Read More »ترجمه کلمه squall
squall “توفانى شدن( معمولا همراه باران يا برف)،باد بى سابقه وشديد،باد،بوران ،توفان معمارى : بادزد علوم نظامى : طوفان باد علوم دريايى : طوفان باد”
Read More »ترجمه کلمه stablishment
stablishment “موسسه ،قسمت نظامى علوم نظامى : سازمان”
Read More »ترجمه کلمه squalidness
squalidness چرکى ،ناپاکى ،کثافت ،پستى ،بد نمايى
Read More »ترجمه کلمه stablind
stablind طويله
Read More »ترجمه کلمه squally
squally توفانى ،پرباد،پر اشوب ،ناجور
Read More »ترجمه کلمه stabling
stabling طويله ،ستورگاه
Read More »ترجمه کلمه squalor
squalor درهم وبرهمى وکثافت ،الودگى ،کثافت کارى ،ژوليدگى
Read More »