stage manage اداره کردن ،کارگردانى کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه stage manager
stage manager مدير نمايش ،کارگردان نمايش
Read More »ترجمه کلمه stage fright
stage fright “وحشت حاصله در اثر ظهور در صحنه نمايش روانشناسى : صحنه هراسى”
Read More »ترجمه کلمه stage director
stage director مدير نمايش
Read More »ترجمه کلمه stage fever
stage fever کرم بازيگرى يا اکترى
Read More »ترجمه کلمه stage direction
stage direction مديريت ،کاگردانى
Read More »ترجمه کلمه stage coach
stage coach دليجان
Read More »ترجمه کلمه stage craft
stage craft فن درست کردن نمايش
Read More »ترجمه کلمه stage
stage “چوب بست ،سوار کردن پرسنل و وسايل در خودرو يا هواپيما يا کشتى ،اسکان دادن ،سکو،درجه ،صحنه نمايش ،پرده گاه ،منزل ،پايه ،وهله ،طبقه ،در صحنه ظاهر شدن ،مرحله دار شدن ،اشکوب علوم مهندسى : طبقه معمارى : اشکوب قانون ـ فقه : مقام روانشناسى : مرحله بازرگانى : مرحله ورزش : قراردادن اتومبيل در خط اغاز علوم هوايى ...
Read More »ترجمه کلمه stag leap
stag leap ورزش : پرش پا باز ژيمناست
Read More »