staging light ورزش : چراغى که به راننده علامت مى دهد که چرخهاى اتومبيل درست روى خط قرار دارند
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه spur gall
spur gall زخم مهميز
Read More »ترجمه کلمه staging area
staging area “منطقه سوار شدن ،منطقه عملياتى ،منطقه شروع عمليات ورزش : فاصله بين منطقه اماده کردن اتومبيل و نقطه شروع علوم نظامى : منطقه بارگيرى پرسنل و وسايل در بين راه منطقه سوخت گيرى و اماده شدن براى پرواز”
Read More »ترجمه کلمه spur offtake
spur offtake معمارى : ابگير مستقيم
Read More »ترجمه کلمه staging base
staging base علوم نظامى : پايگاه تجديد سوخت يا بارگيرى مجدد يا جابجا کردن کالاها در کشتى يا هواپيما
Read More »ترجمه کلمه staging
staging “تمرين اب خاکى ،تمرين کردن ،سوار شدن يا سوار کردن پرسنل در ناو يا هواپيما،استقرار موقت ،سوار کردن ،جا دادن ،اسکان دادن ،چوب بست ،اسکلت ،رانندگى کالسکه ،نمايش ،برصحنه اورى ،باکالسکه سفر ردن عمران : چوب بست معمارى : سکوى کار علوم نظامى : بسترى کردن بيماران به طور موقت”
Read More »ترجمه کلمه spur shore
spur shore “فانتوم ،دفراى شناور علوم نظامى : الواراتصال ناو به اسکله علوم دريايى : الواراتصال ناو به اسکله”
Read More »ترجمه کلمه staghound
staghound (ج.ش ).تازى شکارى
Read More »ترجمه کلمه spur track
spur track جاده فرعى
Read More »ترجمه کلمه spurge daphnespurge olive
spurge daphnespurge olive ماذريون
Read More »