staking “پياده کردن مسير،ميخچه کوبى ،شرطبندى معمارى : ميخکوبى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه stakes (race)
stakes (race) ورزش : مسابقه با شرط بندى از طرف سازمان اسبها
Read More »ترجمه کلمه sprinter
sprinter “قهرمان دوسرعت ورزش : دونده دوهاى سرعت”
Read More »ترجمه کلمه stakeholder
stakeholder شرط بند،گروگذار،نگهدارنده بانک در قمار
Read More »ترجمه کلمه sprinting
sprinting ورزش : مسابقه اتومبيل رانى
Read More »ترجمه کلمه stake truck
stake truck کاميون نرده دار
Read More »ترجمه کلمه sprite
sprite “روح ،شبح ،جن ،الهام کامپيوتر : يک بلوک از پيکسل ها”
Read More »ترجمه کلمه stake(s) horse
stake(s) horse ورزش : اسب مخصوص مسابقه شرطبندى صاحبان
Read More »ترجمه کلمه sprit
sprit جوانه يا شاخه کوچک ،نى ،گياه بوريا مانند،نقطه يا خال تيره رنگ ،جوانه زدن
Read More »ترجمه کلمه sprites
sprites کامپيوتر : اشياء کوچک و با وضوح بالا که روى مانيتور بطور مستقل از متن يا گرافيک ديگر مى توان حرکت داده شوند
Read More »