spread run “مدت پخش معمارى : مدت اب بندان”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه stand for
stand for داوطلب بودن ،هواخواه بودن
Read More »ترجمه کلمه spread out (to)
spread out (to) معمارى : پهن کردن
Read More »ترجمه کلمه stand fast
stand fast “متوقف شدن علوم نظامى : فرمان توقف در توپخانه يا فرمان توقف در توپخانه يا فرمان بايست به جاى خود”
Read More »ترجمه کلمه spreader
spreader “بار پخش کن ،پخش کن ،گسترشگر،پخش کننده ،شايع کننده ،منتشر کننده عمران : دستگاه پخش کننده شن معمارى : کلاف ورزش : ميله افقى که بادبان را از دکل جدا نگاه مى دارد”
Read More »ترجمه کلمه stand first
stand first اول بودن
Read More »ترجمه کلمه stand easy
stand easy “علوم نظامى : در جا راحت باش بايستيد علوم دريايى : در جا راحت باش”
Read More »ترجمه کلمه spreader beam
spreader beam “تير زير سرى معمارى : تير تقويتى”
Read More »ترجمه کلمه stand easel
stand easel ازاد
Read More »ترجمه کلمه spreader rig
spreader rig “ميله اى که نخها جداگانه به ان وصل ميشود( ماهيگيرى) ورزش : ميله اى که نخها جداگانه به ان وصل ميشود”
Read More »