sporulative هاگ اور
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه spot (white)
spot (white) ورزش : گوى سفيد اصلى بيليارد براى ضربه زدن به گويهاى ديگر
Read More »ترجمه کلمه standardize
standardize “بامعيار معينى سنجيدن ،بامعيار معينى طبقه بندى کردن ،مطابق درجه معينى دراوردن ،مرسوم کردن ،متعارف کردن ،همگون کردن علوم مهندسى : يکنواخت کردن کامپيوتر : استاندارد نمودن”
Read More »ترجمه کلمه standardization
standardization “استاندارد سازى ،يکنواخت سازى ،استاندارد کردن ،ميزان کردن ،معياريابى ،يکنواخت کردن ،متعارف سازى ،همگونى ،طبقه بندى ،معيار گيرى روانشناسى : بهنجار کردن بازرگانى : مطابق معيار خاص دراوردن ،استاندارد کردن علوم نظامى : هم مدل کردن”
Read More »ترجمه کلمه spot ball
spot ball ورزش : گويى که از نقطه معين هدف ضربه با گوى اصلى بيليارد قرار مى گيرد
Read More »ترجمه کلمه standardization group
standardization group روانشناسى : گروه معياريابى
Read More »ترجمه کلمه spot cash
spot cash “پرداخت نقدى بازرگانى : پول نقد”
Read More »ترجمه کلمه standard trench
standard trench علوم نظامى : سنگر معمولى
Read More »ترجمه کلمه spot bowler
spot bowler ورزش : بازيگرى که بجاى نشانه گيرى به ميله هاى بولينگ بجاى معينى روى مسير هدفگيرى ميکند
Read More »ترجمه کلمه spot check
spot check “مقابله موضعى ،بررسى موضعى ،بطور چند در ميان ازمودن ،سرسرى وبا عجله رسيدگى کردن علوم نظامى : بازديد در محل”
Read More »