starring خيره ،زننده ،برجسته
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه spoilsman
spoilsman )spoiler(غارتگر،تباه کننده ،فاسد سازنده ،خريدار غنائم جنگى ،محل عيش ديگران
Read More »ترجمه کلمه starling
starling “(ج.ش ).سار معمارى : ابشکن”
Read More »ترجمه کلمه spoils system
spoils system سيستم تقسيم مناسب دولتى بين اعضاء حزب حاکم
Read More »ترجمه کلمه spoilsport
spoilsport کسيکه بازى ديگران را خراب ميکند،کسى که عيش ديگران را منغص ميکند
Read More »ترجمه کلمه starlike
starlike ستاره مانند
Read More »ترجمه کلمه starlight
starlight وابسته بنور ستاره ،نور ستاره ،(مج ).نور ضعيف ،نور چشمک زن
Read More »ترجمه کلمه spoilt
spoilt تباه ،فاسد،معيوب
Read More »ترجمه کلمه starlight scope
starlight scope علوم نظامى : دوربين ديد شبانه با استفاده از نور ستارگان
Read More »ترجمه کلمه saturable (core) reactor
saturable (core) reactor الکترونيک : راکتورر تنظيم پذير
Read More »