split-half method روانشناسى : روش دو نيمه کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه starting rate
starting rate الکترونيک : خرج پر کردن
Read More »ترجمه کلمه split jump
split jump “پرش از لبه عقبى يک پا بانيم چرخش و پرتاب پا به بالا و برگشت ورزش : پرش روسى”
Read More »ترجمه کلمه starting pressure
starting pressure علوم هوايى : فشار استارت
Read More »ترجمه کلمه split infinitive
split infinitive مصدرى که در ميان خودان وعلامت ان واژه ديگرى اورده باشندچونto like
Read More »ترجمه کلمه split lean
split lean ورزش : پا باز نشسته و تماس سينه ژيمناست با زمين
Read More »ترجمه کلمه starting power
starting power “توانايى راه اندازى علوم مهندسى : قدرت راه اندازى”
Read More »ترجمه کلمه starting position
starting position “وضعيت صفر علوم مهندسى : وضعيت راه اندازى”
Read More »ترجمه کلمه split line
split line علوم هوايى : خط قالب
Read More »ترجمه کلمه starting post
starting post تيرمبدا،تيرى که در مسابقه دوجاى اغاز و حرکت را نشان ميدهد
Read More »