splintery تراشه وار،ريز ريز
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه starveling
starveling گرسنگى خورده ،قحطى زده
Read More »ترجمه کلمه split-anode magnetron
split-anode magnetron الکترونيک : ماگنترون با اند چند تيغه اى
Read More »ترجمه کلمه starvation
starvation “گرسنگى ،رنج ومحنت ،قحطى زدگى روانشناسى : گرسنگى کشيدن بازرگانى : قحطى”
Read More »ترجمه کلمه split
split “دو نيم کردن ،ميله هاى باقيمانده ،يک پا جلو و يک پا به عقب ،از جبهه دورافتادن ،ترک ،انشعاب ،دوبخشى ،شکافتن ،دونيم کردن ،از هم جدا کردن ،شکاف ،نفاق ،چاک علوم مهندسى : ترک برداشتن تقسيم کردن معمارى : ترک ورزش : پا باز،مساوى”
Read More »ترجمه کلمه split-brain
split-brain روانشناسى : دوپاره مخ
Read More »ترجمه کلمه startling
startling تکان دهنده ،موحش ،شگفت انگيز
Read More »ترجمه کلمه startle
startle از جا پراندن ،تکان دادن ،رم دادن ،رمانيدن ،وحشت زده شدن ،جهش ،پرش ،وحشت زدگى
Read More »ترجمه کلمه split bricks
split bricks “بريدن اجر عمران : اره کردن اجر”
Read More »ترجمه کلمه startle reflex
startle reflex روانشناسى : بازتاب يکه خوردن
Read More »