station list “فهرست قسمتهاى پايگاه علوم نظامى : دفترچه راهنماى قسمتهاى مختلف پايگاه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه spiral ratchet drill
spiral ratchet drill علوم مهندسى : مته ضامن دار حلزونى
Read More »ترجمه کلمه station house
station house “ايستگاه کلانترى ،مرکز کلانترى معمارى : ايستگاه راه اهن”
Read More »ترجمه کلمه spiral scanning
spiral scanning “الکترونيک : تقطيع حلزونى علوم نظامى : مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپيچى”
Read More »ترجمه کلمه station car
station car علوم مهندسى : اتومبيل استيشن
Read More »ترجمه کلمه spiral reinforcement
spiral reinforcement معمارى : فولادگذارى مارپيچ
Read More »ترجمه کلمه station complement
station complement “پرسنل ثابت يک پايگاه علوم نظامى : پرسنل خدماتى پايگاه”
Read More »ترجمه کلمه spiral spring
spiral spring فنر مارپيچ
Read More »ترجمه کلمه station break
station break وقفه برنامه فرستنده راديويى وتلويزيونى
Read More »ترجمه کلمه station
station “پاسگاه ،محل ماموريت ،مستقر کردن ،استقرار يافتن ،جايگاه ،مرکز،جا،درحال سکون ،وقفه ،سکون ،پاتوق ،ايستگاه اتوبوس وغيره ،توقفگاه نظاميان وامثال ان ،موقعيت اجتماعى ،وضع ،رتبه ،مقام ،مستقرکردن ،درپست معينى گذاردن کامپيوتر : مستقر کردن عمران : ايستگاه ورزش : محل ايستادن تيرانداز در مسابقه علوم هوايى : ايستگاه علوم نظامى : پايگاه علوم دريايى : محل”
Read More »