spiracle سوراخ تنفس ،مجرا
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه stationary bed
stationary bed شيمى : بستر ساکن
Read More »ترجمه کلمه spiral
spiral “پيچاپيچ ،فنر،پاندول ،مارپيچى ،حلزونى ،بشکل مارپيچ دراوردن ،بطورمارپيچ حرکت کردن علوم مهندسى : فنر مارپيچ معمارى : مارپيچ ورزش : چرخش توپ به دور محور طولى خود در يک پاس وضع بدن روى لبه اسکيت روى يک پا علوم نظامى : مارپيچ”
Read More »ترجمه کلمه stationary front
stationary front (هوا شناسى )جبهه حد فاصل بين دو توده هواى راکد
Read More »ترجمه کلمه spiracular
spiracular شبيه سوراخ دهان ،مجرايى
Read More »ترجمه کلمه stationary
stationary “ساکن ،بى حرکت ،لايتغير،ايستاده ،بى تغيير،ايستا علوم مهندسى : ثابت روانشناسى : ساکن”
Read More »ترجمه کلمه spiral agitator
spiral agitator شيمى : همزن مارپيچى
Read More »ترجمه کلمه station wagon
station wagon ماشين کبريتى ،استيشن واگن
Read More »ترجمه کلمه spiral arms
spiral arms نجوم : بازوهاى مارپيچى
Read More »ترجمه کلمه station number
station number “شماره پست مخابراتى علوم نظامى : شماره ترتيب محل بارها در داخل هواپيما”
Read More »