فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
spiny )spinose(پوشيده شده از خارهاى زياد،دشوار،مهره مانند
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه stationary tactics
stationary tactics “تاکتيکهاى ايستگاهى ورزش : در دروازه ضربه ازاد از حريف گرفتن”
Read More »ترجمه کلمه spinwriter
spinwriter “چاپگر کامپيوتر با کيفيت بالا کامپيوتر : نوع خاصى از چاپگر کامپيوترى با کيفيت بالا”
Read More »ترجمه کلمه stationary wave
stationary wave “موج ايستاده الکترونيک : موج ايستاده شيمى : موج ساکن”
Read More »ترجمه کلمه spionnage
spionnage “جاسوسى علوم نظامى : جاسوسى کردن”
Read More »ترجمه کلمه stationary state
stationary state “وضعيت سکون شيمى : حالت ايستاده بازرگانى : تعادل در حالت سکون”
Read More »ترجمه کلمه stationary phase
stationary phase شيمى : فاز ساکن
Read More »ترجمه کلمه satiny
satiny اطلسى
Read More »ترجمه کلمه stationary population
stationary population بازرگانى : جمعيت ثابت
Read More »ترجمه کلمه stationary information
stationary information اطلاعات لايتغير
Read More »