staying power نيروى پايدارى ،بنيه ،طاقت ،قدرت ،استحکام
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه spilled or spilt
spilled or spilt ريختن ،انداختن ،پرت کردن
Read More »ترجمه کلمه staysail
staysail ورزش : بادبان ۳ گوشه روى سيم
Read More »ترجمه کلمه staying
staying قانون ـ فقه : اقامت
Read More »ترجمه کلمه spiller
spiller “انداختن تمام ميله هاى بولينگ با،خوش شانسى نه مهارت ورزش : موجى که اهسته و يکنواخت مى شکند”
Read More »ترجمه کلمه spillover
spillover معمارى : سرريز
Read More »ترجمه کلمه stayer
stayer “کسى يا چيزى که توقف ميکند،نگاهدار،حائل ورزش : اسب پرنفس”
Read More »ترجمه کلمه spillikin
spillikin تيکه چوب ،ريزه استخوان
Read More »ترجمه کلمه stay there till i return
stay there till i return انجا بمانيدتامن برگردم
Read More »ترجمه کلمه spillover benefits
spillover benefits “منافع خارجى بازرگانى : صرفه جوئيهاى خارجى”
Read More »