spill “ريزش ،توپى ،ميله ،تيکه کاغذ،ريختن ،انداختن ،پرت کردن علوم مهندسى : جوش سرد”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه steadfastness
steadfastness ثبات ،استوارى
Read More »ترجمه کلمه stead
stead مکان ،محل ،دهکده ،مقر،مسکن ،مزرعه ،عوض ،بجاى ،بعوض ،جا دادن ،گذاشتن ،حمايت کردن ،مفيد بودن
Read More »ترجمه کلمه spill (to)
spill (to) معمارى : سرريز کردن
Read More »ترجمه کلمه steadfast
steadfast ثابت قدم ،استوار،پابرجاى ،خيره
Read More »ترجمه کلمه satiety of life
satiety of life بيزارى يا سيرى از عمر چندانکه بيزار کنديا تنفراورد
Read More »ترجمه کلمه stdm
stdm کامپيوتر : Synchronous Time-Devision Multiplexingتسهيم زمانى همگام
Read More »ترجمه کلمه spill water
spill water معمارى : ابهاى اضافى
Read More »ترجمه کلمه spill wind
spill wind ورزش : سست کردن بادبان براى جلوگيرى از تمايل قايق به يک سمت
Read More »ترجمه کلمه stbtitle
stbtitle (در فيلم سينما )زير نويس ،لقب فرعى ،عنوان فرعى مقاله
Read More »