stipulation of a contract بازرگانى : مفاد قرارداد
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه spat
spat ( :)p.of spit(زمان ماضى فعل)spit ،به سيخ کشيد،تف کرد،سوراخ کرد، :)n.vt.& vi.(حلزون خوراکى خيلى کوچک ،بچه حلزون ،مرافعه ،کشمکش کردن ،سيلى زدن
Read More »ترجمه کلمه stipulation of the right of rescission
stipulation of the right of rescission قانون ـ فقه : شرط خيارى
Read More »ترجمه کلمه spatchcock
spatchcock مرغ ،بشتاب پخته ،با شتاب جادادن ،با درج کردن
Read More »ترجمه کلمه stipulation
stipulation “شرط گذاشتن ،اشتراط،قيد،تصريح ،شرط ضمن عقد،ماده ،قرار داد قانون ـ فقه : شرط،تصريح بازرگانى : شرط ضمن عقد”
Read More »ترجمه کلمه spatalite
spatalite “اکسيد قرمز روى شيمى : زينسيت”
Read More »ترجمه کلمه spate
spate “طغيان رود،سيلاب ،رگبار،تعداد خيلى زياد،هجوم بى مقدمه ،سيل کلمات معمارى : سيل”
Read More »ترجمه کلمه stipulated
stipulated بازرگانى : مصرح
Read More »ترجمه کلمه spathe
spathe (گ.ش ).گريبانه
Read More »ترجمه کلمه stipulate
stipulate “ميثاق بستن ،پيمان بستن ،قيد کردن ،قرار گذاشتن ،تصريح کردن قانون ـ فقه : شرط کردن بازرگانى : تصريح کردن”
Read More »