southwesterner اهل جنوب غربى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه stonning to death
stonning to death “رجم قانون ـ فقه : سنگسار کردن”
Read More »ترجمه کلمه southwestwards
southwestwards )southwestward(بسوى جنوب غربى ،درجهت جنوب باخترى
Read More »ترجمه کلمه stony
stony )=stoney(سنگى ،پرسنک ،سنگلاخ ،سخت
Read More »ترجمه کلمه sarcomatous tumour
sarcomatous tumour سلعه لحمى
Read More »ترجمه کلمه sovereign
sovereign “مطلق ،فرمانروا،رئيس کشور،تسلط،حاکم مسلط،هيات رئيسه ،دولت مستقل و داراى اعتبار،والامرتبه ،شاهانه ،صاحب سيادت ،عالى و موثر، )=sovran(پادشاه ،شهريار،ليره زر،با اقتدار،داراى قدرت عاليه قانون ـ فقه : خوب و ممتاز”
Read More »ترجمه کلمه stoniness
stoniness سنگلاخى ،سنگدلى
Read More »ترجمه کلمه souvenir
souvenir يادگار،سوغات ،يادبود،خاطره ،ره اورد
Read More »ترجمه کلمه stonework
stonework ساختمان سنگى ،کارخانه سنگ برى
Read More »ترجمه کلمه sovereignty
sovereignty “پادشاهى و سلطنت و فرمانروايى حاکميت و سيادت و سلطه ،اقتدار و برترى ،قلمرو پادشاه ، )=sovranty(سلطه ،حق حاکميت ،پادشاهى ،قدرت قانون ـ فقه : حق حاکميت”
Read More »