stowage “انبار کالا،حق انباردارى ،چيدن بار،بارگيرى ،تنگ هم چينى ،اجرت تنگ هم چيدن کالا قانون ـ فقه : انبار کردن کالا در کشتى بازرگانى : بارگيرى و باراندازى ،هزينه چيدن بار علوم نظامى : حمل بار سنگين علوم دريايى : بار چينى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه soubrette
soubrette خادمه ،بانويى که در نمايشات نقش فضولباشى و دسيسه کار را بازى ميکند،مسخره
Read More »ترجمه کلمه stow
stow “بارگيرى کردن ،چيدن در انبار،انبار کردن ،تنگ هم چيدن ،خوب جا دادن ،پرکردن ،مخفى کردن ،پريدن ،انباشتن ،بازداشتن بازرگانى : چيدن بار علوم نظامى : بار کردن”
Read More »ترجمه کلمه soubise
soubise رب پيازدار،سوس پياز دار
Read More »ترجمه کلمه stovepipe
stovepipe “لوله بخارى معمارى : لوله بخارى”
Read More »ترجمه کلمه saracenic
saracenic عربى ،اسلامى
Read More »ترجمه کلمه stover
stover اذوقه ،خواربار،علوفه
Read More »ترجمه کلمه stove
stove “بخارى ،فرخوراک پزى ،گرمخانه ،کوره علوم مهندسى : بخارى”
Read More »ترجمه کلمه soubriquet
soubriquet )=sobriquet(لقب ،کنيه ،لقب خيالى
Read More »ترجمه کلمه stoutly
stoutly بطور محکم و نيرومند،با قوت قلب
Read More »