stranglehold ضربت ياتماس خفه کننده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه soon badac
soon badac ورزش : کف دست
Read More »ترجمه کلمه strangle
strangle “سرگردان شدن يا بودن ،متفرق شدن ،ول گشتن ،دور افتادن از يکان ،گم شدن در جنگ ،در مخابرات يعنى دستگاه ،گلوى کسى را فشردن ،خفه کردن قانون ـ فقه : خفه کردن علوم نظامى : ياد شده را خاموش کنيد”
Read More »ترجمه کلمه soon koot
soon koot ورزش : نوک انگشت
Read More »ترجمه کلمه stranger
stranger “شخص ثالث ،غريبه ،غريب ،بيگانه کردن قانون ـ فقه : اجنبى ،غير ذينفع علوم نظامى : در رهگيرى هوايى يعنى يک هواپيماى ناشناس با گرا و مسافت و ارتفاع داده شده در حال امدن است”
Read More »ترجمه کلمه sapropel
sapropel “معمارى : پوده گل زيست شناسى : لجن پوسنده”
Read More »ترجمه کلمه stranger in blood
stranger in blood “غير نسبى قانون ـ فقه : سببى”
Read More »ترجمه کلمه soon or latest
soon or latest دير يا زود
Read More »ترجمه کلمه strangeness
strangeness بيگانگى
Read More »ترجمه کلمه soon ripe soon rotten
soon ripe soon rotten هرچه زود برايد دير نپايد
Read More »