solid looking داراى قيافه جامد وبيروح
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه scaly
scaly فلس مانند،فلس فلس ،پولک دار،زبر،ناهموار
Read More »ترجمه کلمه solid propellant
solid propellant علوم هوايى : سوخت جامد
Read More »ترجمه کلمه striking a jury
striking a jury قانون ـ فقه : تعيين هيات منصفه با روش حذفى
Read More »ترجمه کلمه solid shaft
solid shaft علوم مهندسى : محور توپر
Read More »ترجمه کلمه striking
striking “تصادم ،برجسته ،قابل توجه ،موثر،گيرنده ،زننده الکترونيک : جرقه گيرى ورزش : برخورد”
Read More »ترجمه کلمه solid sodding
solid sodding معمارى : پوشش يکدست چمنى
Read More »ترجمه کلمه striker
striker “مهاجم ،فوروارد،کروکه بازى که نوبت اوست ،چخماق ،چکش ضارب ،زننده ،ساعت زنگى ،اعتصاب کننده قانون ـ فقه : ضارب ورزش : توپ زن هنگام دفاع از ميله علوم نظامى : دانش اموز”
Read More »ترجمه کلمه solid solution
solid solution “کريستال مخلوط علوم مهندسى : محلول جامد علوم هوايى : محلول جامد”
Read More »ترجمه کلمه strikeless
strikeless بى ضربه ،بدون ضربت
Read More »