ترجمه کلمه soft water

soft water “اب شيرين ،اب سبک معمارى : اب خوشگوار”

ترجمه کلمه study

study “غور،موضوع تحصيلى ،اتاق مطالعه ،تحصيل کردن ،مطالعه کردن ،درس خواندن ،خوانش ،بررسى کردن معمارى : طرح ازمايشى روانشناسى : تحقيق”

soft ware “علوم نظامى : وسايل نرم ابزار دستگاههاى کامپيوتر يا چاپ و فيلم بردارى ? ”

soft wood علوم مهندسى : چوب نرم

studs عمران : زائدهائى که در ميله هاى گرد بکار ميرود

studiously ساعيانه ،بااشتياق

soft x-rays “پرتو ايکس کم نفوذ شيمى : پرتو ايکس نرم”

studiousness سعى ،زحمت کشى ،عشق بخواندن يا تحصيل

studious to do a thing مايل( يامشتاق ) بکردن کارى

softball (ورزش )بيش بال داراى توپ نرم