scanner “پيمايشگر،پوينده کامپيوتر : پويشگر شيمى : پوينده”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه soft tooling
soft tooling علوم هوايى : ابزارى که ابعاد ان معمولا تا حد کمى قابل تنظيم است
Read More »ترجمه کلمه stuff (to)
stuff (to) “بتونه کردن معمارى : پر کردن”
Read More »ترجمه کلمه soft tube
soft tube الکترونيک : لامپ نرم
Read More »ترجمه کلمه stuff
stuff “چرخش توپ ،پر کردن ،چيز،ماده ،کالا،جنس ،مصالح ،پارچه ،چرند،پرکردن ،تپاندن ،چپاندن ،انباشتن علوم مهندسى : ماده اوليه معمارى : کالا قانون ـ فقه : متاع بازرگانى : انباشتن ورزش : ابشار در حلقه بسکتبال”
Read More »ترجمه کلمه soft valve
soft valve علوم هوايى : شير ترمويونيکى که مقدارى هوا به داخل ان نشت کرده است
Read More »ترجمه کلمه study habits
study habits روانشناسى : عادتهاى مطالعه
Read More »ترجمه کلمه santa claus
santa claus شخص موهومى که کودکان گمان ميبرند درشب عيدميلادمسيح ميايد
Read More »ترجمه کلمه study for bar
study for bar “دوره تعليماتى و کاراموزى کانون وکلا را طى کردن قانون ـ فقه : درس حقوق خواندن”
Read More »ترجمه کلمه soft vane meter
soft vane meter الکترونيک : سنجه پره مغناطيسى
Read More »