snowblindness ورزش : برف کورى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه subscribe
subscribe “امضا کردن پاى سند( با)to ،تعهد يا تعهد پرداخت کردن ،در پرداخت مبلغى شرکت کردن موافقت کردن با،تصويب کردن ،تصديق کردن ،صحه گذاردن ،ابونه شدن ،متعهد شدن ،تقبل کردن قانون ـ فقه : پذيره نويسى کردن سهام”
Read More »ترجمه کلمه subscriber
subscriber “امضاء کننده ،تعهد کننده ،مشترک روزنامه وغيره ،مشترک ،اعانه دهنده ،امضا کننده علوم مهندسى : مشترک قانون ـ فقه : متعهد بازرگانى : تعهد کننده”
Read More »ترجمه کلمه snowblink
snowblink انعکاس نور خورشيد بر روى برف يا يخ
Read More »ترجمه کلمه subschema
subschema “زيرمجموعه با تغيير شکل ديدگاه منطقى از شماى پايگاه داده که مورد نياز برنامه کاربردى استفاده کننده بخصوصى مى باشد زيرشماى ،زيرالگو کامپيوتر : زيرمدل”
Read More »ترجمه کلمه subscapular
subscapular (تش ).واقع در زير استخوان شانه ،زير کتفى
Read More »ترجمه کلمه snowbound
snowbound محصور در برف
Read More »ترجمه کلمه subsaturation
subsaturation شبه اشباع
Read More »ترجمه کلمه snowbush
snowbush انواع گياهان سفيد گلبرگ ،چاى جرسى
Read More »ترجمه کلمه scarceness
scarceness کمى ،کميابى
Read More »