snow tire (اتومبيل )تايريخ شکن ،لاستيک مخصوص حرکت روى برف ،تاير زمستانى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه snow white
snow white سفيد يکدست ،مثل برف سفيد،اسم خاص
Read More »ترجمه کلمه subscriber’s loop
subscriber’s loop حلقه متعلق به مشترک
Read More »ترجمه کلمه snow under
snow under مستغرق ساختن ،بيش ازحد توانايى در کارى مستغرق شدن ،شکست فاحش خوردن
Read More »ترجمه کلمه snowball
snowball گلوله برف بازى ،باگلوله برف زدن ،بسرعت زياد شدن
Read More »ترجمه کلمه subscriber’s line
subscriber’s line “خط مشترک ،اتصال تلفنى ،خط متعلق به مشترک علوم مهندسى : هادى اتصال هادى مشترک”
Read More »ترجمه کلمه snowberry
snowberry (گ.ش ).اقطى گل درشت
Read More »ترجمه کلمه subscriber’s cable
subscriber’s cable “کابل مشترک علوم مهندسى : کابل اتصال”
Read More »ترجمه کلمه snowbin
snowbin معمارى : جابرفى
Read More »ترجمه کلمه subscriber of shares
subscriber of shares قانون ـ فقه : پذيره نويس سهام
Read More »