subsequence تاخير،توالى ،زيردنباله
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه snow job
snow job سرهم بندى ،ماست مالى
Read More »ترجمه کلمه snow leopard
snow leopard يوز پلنگ
Read More »ترجمه کلمه subsell
subsell “زير لايه ،زير پوسته شيمى : زير تراز”
Read More »ترجمه کلمه sanguine
sanguine “خونى ،دموى ،سرخ ،قرمز،برنگ خون روانشناسى : دموى”
Read More »ترجمه کلمه subsection
subsection بخش جزء،قسمت فرعى
Read More »ترجمه کلمه snow lily
snow lily (گ.ش ).بنفشه گل سفيد وحشى
Read More »ترجمه کلمه scare
scare ترساندن ،چشم زهره گرفتن ،هراسانده ،گريزاندن ،ترسيدن ،هراس کردن ،بيم ،خوف ،رميدگى ،رم ،هيبت ،محل هراسناک
Read More »ترجمه کلمه subscription
subscription “وجه اشتراک مجله ،تعهد پرداخت قانون ـ فقه : پذيره نويسى”
Read More »ترجمه کلمه snow line
snow line خط برف ،خطى که حدبرف هميشگى رامعين ميکند
Read More »