snow drift توده برف( که بادانرا انبار کند)،برف انبار
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه snow farming
snow farming ورزش : اماده کردن پيست اسکى
Read More »ترجمه کلمه subserviency
subserviency )subservience(سودمندى ،کمک ،چاپلوسى ،تملق ،زير زاورى
Read More »ترجمه کلمه snow fence
snow fence “ديواره برفگير معمارى : حفاظ برف”
Read More »ترجمه کلمه scarecrow
scarecrow مترسک ،لولو،ادمک سرخرمن ،موجب ترس
Read More »ترجمه کلمه subservience
subservience )subserviency(سودمندى ،کمک ،چاپلوسى ،تملق ،زير زاورى
Read More »ترجمه کلمه snow gage (am)
snow gage (am) معمارى : برفسنج
Read More »ترجمه کلمه snow-flake
snow-flake دانه برف ،برف ريزه
Read More »ترجمه کلمه subservience or-cy
subservience or-cy سودمندى ،مفيديت ،کمک ،چاپلوسى ،تملق ،پستى
Read More »ترجمه کلمه snow gauge
snow gauge برف سنج
Read More »