snow course معمارى : برف راهه
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه subsidence
subsidence “فرونشست ،فروکش ،نشست ،فرونشينى ،فروکشى ،تخفيف درد وغيره عمران : نشست خاک معمارى : ته نشينى”
Read More »ترجمه کلمه snow-clad
snow-clad برف پوشيده ،پربرف
Read More »ترجمه کلمه subshrub
subshrub شاخه کوچک ،شاخه فرعى ،گياه کوچک ،گياهيزه
Read More »ترجمه کلمه snow covers
snow covers معمارى : برف پشته
Read More »ترجمه کلمه subside
subside (درد وغيره )واگذاشتن ،نشست کردن ،فرو نشستن ،فروکش کردن
Read More »ترجمه کلمه subset
subset “زيرمجموعه کامپيوتر : زيرمجموعه شيمى : زير مجموعه روانشناسى : زيرمجموعه ورزش : زير مجموعه”
Read More »ترجمه کلمه snow devil
snow devil بهمن
Read More »ترجمه کلمه sanguinary
sanguinary خونى ،دموى ،اميدوار
Read More »ترجمه کلمه subservient
subservient چاپلوس ،پست ،تابع ،مادون ،سودمند،متملق
Read More »