subsistence “وسايل زيست ،مربوط به زيست ،زيستى ،حق معاش ،اعاشه ،زيست ،گذران ،خرجى ،وسيله معيشت ،امرار معاش ،دوام ،نگاهدارى علوم نظامى : حيات”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه snoutish
snoutish )snouty(پوزه وار،دماغه وار
Read More »ترجمه کلمه snow
snow “برف باريدن ،برف امدن الکترونيک : برفک معمارى : برف علوم هوايى : برف علوم نظامى : پوشاندن کامل صفحه رادار با توليد پارازيت”
Read More »ترجمه کلمه subsistance
subsistance “معيشتى ،جسم ،ماده اصلى ،جوهر،مفاد،اصل ،اساس ،دوام بازرگانى : معيشت”
Read More »ترجمه کلمه snouty
snouty )snoutish(پوزه وار،دماغه وار
Read More »ترجمه کلمه subsidy
subsidy “ماليات فوق العاده اى که در مواقع اضطرار و براى امور مهم و غير مترقبه مملکتى اخذ مى شود،کمک بلاعوض دولت ،اعانه ،کمک هزينه ،کمک مالى قانون ـ فقه : حقوق گمرکى اشيا وارداتى و صادراتى معافيت مالياتى توليدکنندگان به منظور پايين نگهداشتن قيمتها بازرگانى : سوبسيد”
Read More »ترجمه کلمه snow-ball
snow-ball با گلوله برف زدن
Read More »ترجمه کلمه subsist
subsist زيست کردن ،ماندن ،گذران کردن
Read More »ترجمه کلمه subsidize
subsidize کمک هزينه دادن ،کمک خرج دادن
Read More »ترجمه کلمه snow ball tree
snow ball tree گل بدماغ
Read More »