substantiation “تحقق ،اثبات ،تجسم قانون ـ فقه : اثبات”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه snobby
snobby )=snobbish(پر افاده
Read More »ترجمه کلمه snobol
snobol ” String Oriented Symbolic Languageاسنوبال ،زبان سمبوليک رشته گرا کامپيوتر : زبان نمادى با گرايش رشته اى”
Read More »ترجمه کلمه substantiate
substantiate “ماهيت جسمانى دادن به ،شکل مادى بخشيدن به ،با دليل ومدرک اثبات کردن قانون ـ فقه : اثبات کردن روانشناسى : مستند ساختن”
Read More »ترجمه کلمه substantially
substantially اساسا`،در اساس ،در واقع
Read More »ترجمه کلمه snobol language
snobol language زبان اسنوبول
Read More »ترجمه کلمه substantialize
substantialize داراى وجود خارجى کردن يا شدن ،اساس دادن يا اساس پيدا کردن
Read More »ترجمه کلمه snollygoster
snollygoster ادم زيرک ولى بى مسلک
Read More »ترجمه کلمه substantiality
substantiality ذاتيت ،جسميت ،حالت اساسى
Read More »ترجمه کلمه snood
snood گيسوبند،سربند،گيسو را درتور بستن
Read More »