snigger خنده استهزااميز،زير لب خنديدن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه substitution of an obligation
substitution of an obligation قانون ـ فقه : تبديل تعهد
Read More »ترجمه کلمه snifting valve
snifting valve دريچه ،در رو
Read More »ترجمه کلمه substitution effect
substitution effect بازرگانى : اثر جانشينى
Read More »ترجمه کلمه sniggle
sniggle مارماهى صد کردن( باقلاب مخصوص)،لوليدن ،تکان خوردن ،مارماهى گرفتن
Read More »ترجمه کلمه substitution of a different obligation
substitution of a different obligation قانون ـ فقه : تبديل تعهد
Read More »ترجمه کلمه scarf joint
scarf joint جايى که دو سر تير رانيم ونيم کرده با هم جفت کرده باشند
Read More »ترجمه کلمه sang froid
sang froid خون سردى ،خود دارى
Read More »ترجمه کلمه substitution
substitution “نيابت ، )substitutionary(تعويض ،جانشينى ،على البدلى ،کفالت ،جانشانى قانون ـ فقه : ابدال ،جانشينى شيمى : استخلاف روانشناسى : جانشين سازى بازرگانى : جانشينى ورزش : تعويض”
Read More »ترجمه کلمه snip
snip زدن ،قيچى کردن ،پشم چيدن ،بسرعت قاپيدن ،کش رفتن ،قطعه ،برش ،ادم احمق ،ته سيگار،ادم کوچک يابى اهميت
Read More »