فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
snick “.جزء چيزى را بريدن ،ضربت سريع زدن ،گره زدن ،چفت کردن ،چفت ،کشيدن ،بحرکت اوردن سهم ،قسمت ورزش : توپى که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ ميله مى رود”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه substratum
substratum زير لايه ،بنياد،پى ،طبقه زير
Read More »ترجمه کلمه substitvtionary
substitvtionary عوضى جاى چيزديگرگذاشته شده
Read More »ترجمه کلمه snickersnee
snickersnee )snickorsnee(چاقوکشى ،چاقو يا شمشيربزرگ
Read More »ترجمه کلمه scarf-pin
scarf-pin سنجاق يا گيره کراوات
Read More »ترجمه کلمه sang banshin
sang banshin ورزش : قسمتهاى دست
Read More »ترجمه کلمه substitutive
substitutive وابسته به تعويض يا جابجا سازى
Read More »ترجمه کلمه snickorsnee
snickorsnee )snickersnee(چاقوکشى ،چاقو يا شمشيربزرگ
Read More »ترجمه کلمه substitutionary
substitutionary )substitution(تعويض ،جانشينى ،على البدلى ،کفالت
Read More »ترجمه کلمه snide
snide (ز.ع ).ادم عوام فريب ،حقه باز،زرنگ ،کنايه اميز،(حرف )نيشدار
Read More »