such a one told me يک کسى بمن گفت ،يک زيدى بمن گفت
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه smudge
smudge لکه ،ايجاد دود براى دفع حشرات ،لک کردن ،سياه شدن
Read More »ترجمه کلمه scarious
scarious (گ.ش ).داراى ظاهر خشک وپلاسيده ،چروکيده ،(ج.ش ).خشک
Read More »ترجمه کلمه smug
smug خود بين ،از خود راضى ،کوته نظر،ابرومند،تميز کردن سر وصورت دادن به
Read More »ترجمه کلمه such a one
such a one يک کسى ،يک زيدى
Read More »ترجمه کلمه smudge resistance
smudge resistance مقاومت در برار لکه
Read More »ترجمه کلمه smuggle
smuggle “قاچاق کردن قانون ـ فقه : قاچاق کردن بازرگانى : قاچاق کردن”
Read More »ترجمه کلمه such
such يک چنين ،اين قبيل ،اين جور،اين طور
Read More »ترجمه کلمه succussatory
succussatory وابسته به تکان حرکت کننده با صعوبت ،داراى حرکت دشوار
Read More »ترجمه کلمه smuggled
smuggled بازرگانى : قاچاق شده
Read More »