فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
superintendent registrar قانون ـ فقه : سرپرست ثبت احوال يک ناحيه
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه sliding friction
sliding friction ورزش : اصطکاک لغزشى
Read More »ترجمه کلمه superintendent
superintendent “مدير،رئيس ،سرپرست ،ناظر،مباشر قانون ـ فقه : مباشر”
Read More »ترجمه کلمه sliding rule
sliding rule خطکش رياضى ،خط کش مهندسى
Read More »ترجمه کلمه superintendency
superintendency )superintendence(رياست ،مديريت ،نظارت ،مباشرت ،سرپرستى
Read More »ترجمه کلمه sliding plan
sliding plan “برنامه لغزان( غلتان) بازرگانى : برنامه لغزان”
Read More »ترجمه کلمه scattering mean free path
scattering mean free path شيمى : مسافت ازاد ميانگين در پراکندگى مسافت پراکندگى
Read More »ترجمه کلمه sliding scale
sliding scale جدول قابل تطبيق با در امد افراد
Read More »ترجمه کلمه superintendence
superintendence ” )superintendency(رياست ،مديريت ،نظارت ،مباشرت ،سرپرستى قانون ـ فقه : مباشرت”
Read More »ترجمه کلمه superinduce
superinduce تخحت فشار قرار گرفتن ،کشيدن يا گذاشتن يا جا دادن ،تجديد فراش کردن
Read More »