surfmat ورزش : تشک لاستيکى براى شناور شدن روى اب
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه sanction
sanction “جريمه ضمانت اجرا،تصديق ،مجازات اقتصادى ،تصويب کردن ،فرمان ،فتواى کليسايى ،سوگند،تصويب ،جواز،تاييد رسمى ،داراى مجوز قانونى دانستن ،ضمانت اجرايى معين کردن ،ضمانت اجرايى قانون قانون ـ فقه : ضمانت اجرا،تجويز کردن بازرگانى : مجازات کردن ،مجازات ورزش : به رسميت شناختن”
Read More »ترجمه کلمه surfmanship
surfmanship ورزش : مهارت در موج سوارى
Read More »ترجمه کلمه skier
skier ” )skiier(اسکى باز ورزش : اسکى باز”
Read More »ترجمه کلمه sceptre
sceptre عصاى سلطنتى ،اقتدار
Read More »ترجمه کلمه skiff
skiff کرجى پارويى کوچک ،قايق سريع السير،قايقرانى کردن
Read More »ترجمه کلمه surfing
surfing ورزش : موج سوارى
Read More »ترجمه کلمه skiey
skiey )skyey(اسمان وار،وابسته باسمان ،اسمانى
Read More »ترجمه کلمه surficial swellings
surficial swellings علوم نظامى : بادکردگى سطحى زمين در اثر يخ زدن اب زير سطحى خاک
Read More »ترجمه کلمه skifully
skifully استادانه ،ماهرانه
Read More »