ترجمه کلمه skiatron

skiatron الکترونيک : اسکياترون

ترجمه کلمه surgical instruments

surgical instruments الات جراحى

ترجمه کلمه surgery

surgery “اتاق جراحى ،عمل جراحى ،تشريح روانشناسى : جراحى”

ترجمه کلمه skibob

skibob ورزش : لوژ با دو اسکى کوتاه بغل هم

ترجمه کلمه surgeon’s knot

surgeon’s knot (طب )گره بخيه جراحى

ترجمه کلمه skid

skid “تير حائل ،تير پايه ،لغزيدن ،غلتگاه ،سرخوردن ،ترمز ماشين ،تخته پل ،راه شکست ،مسير سقوط،ترمز کردن ،سريدن ،سرانيدن علوم مهندسى : از سريدن بازداشتن علوم دريايى : به پهلو سريدن”