suspended “دروا معمارى : اويخته شيمى : معلق”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه sanatory
sanatory )sanative(شفادهنده ،علاج کننده بهبودى دهنده
Read More »ترجمه کلمه suspended animation
suspended animation (طب )وقفه موقت فعاليت هاى حياتى وغيره
Read More »ترجمه کلمه suspend from service
suspend from service قانون ـ فقه : معلق کردن از کار
Read More »ترجمه کلمه sixteen
sixteen شماره شانزده ،شانزدهمين
Read More »ترجمه کلمه suspend (to)
suspend (to) “معلق کردن معمارى : اويزان کردن”
Read More »ترجمه کلمه sixteen bit
sixteen bit کامپيوتر : ۱۶بيتى
Read More »ترجمه کلمه sixteen-factor personality questionnaire
sixteen-factor personality questionnaire روانشناسى : پرسشنامه شانزده عاملى شخصيت
Read More »ترجمه کلمه suspecta
suspecta “مظنون ،مشکوک شدن ،شک زده شدن علوم نظامى : مظنون شدن”
Read More »ترجمه کلمه suspend
suspend “موقوف الاجرا کردن ،به تعويق انداختن ،اويزان کردن ،تعليق دادن ،به عقب انداختن اجراى حکم ،اويزان شدن يا کردن ،اندروابودن ،معلق کردن ،موقتا بيکار کردن ،معوق گذاردن علوم مهندسى : مسکوت گذاشتن کامپيوتر : معوق داشتن قانون ـ فقه : معلق بازرگانى : موقتا “”تعطيل کردن علوم نظامى : تعليق درجه يا تعليق مزاياى نظامى”
Read More »