sinking “فرورفتگى ،حفر،استهلاک ،نشست معمارى : فرونشست”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه sway backed
sway backed داراى پشت تورفته
Read More »ترجمه کلمه sinking line
sinking line “نخى براى فرو بردن زير اب( ماهيگيرى) ورزش : نخى براى فرو بردن زير اب”
Read More »ترجمه کلمه sway
sway “اين سو وان سو جنبيدن ،تاب خوردن ،در نوسان بودن ،تاب ،نوسان ،اهتزاز،سلطه حکومت کردن ،متمايل شدن يا کردن و بعقيده اى قانون ـ فقه : سلطه”
Read More »ترجمه کلمه sinking fund
sinking fund “وجه استهلاکى قانون ـ فقه : ذخيره مخصوص پرداخت ديون ملى و مملکتى بازرگانى : دخيره استهلاک دين”
Read More »ترجمه کلمه sway away
sway away ورزش : رد کردن ضربه با حرکت بدن
Read More »ترجمه کلمه sinless
sinless “بيگناه ،بى گناه ،معصوم قانون ـ فقه : بى تقصير”
Read More »ترجمه کلمه scheme of arrangement
scheme of arrangement قانون ـ فقه : قرار داد ارفاقى
Read More »ترجمه کلمه sinlessness
sinlessness بى گناهى
Read More »ترجمه کلمه swatter
swatter ضربت سخت زننده ،مگس کش
Read More »