simular متظاهر،وانمود کننده ،قلابى ،صورى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه swiss
swiss سويسى
Read More »ترجمه کلمه simulate
simulate “وانمود سازى کردن ،صورى ،وانمود کردن ،بخود بستن ،مانند بودن ،تقليد کردن ،شباهت داشتن به شبيه سازى کردن ،شبيه سازى کردن ،تشبيه کردن علوم نظامى : نشان دادن وانمود کردن”
Read More »ترجمه کلمه swisher
swisher ايجاد کننده صداى فش فش
Read More »ترجمه کلمه simulated
simulated شبيه ساخته ،تشبيه شده
Read More »ترجمه کلمه swish
swish “صداى فش فش کردن ،با صداى فش فش زدن ،فش فش ،صداى ضربت تازيانه ،باهوش ،پيرومد ورزش : گل بدون برخورد با حلقه بسکتبال”
Read More »ترجمه کلمه swirl
swirl “چرخ خورى ،حرکت چرخشى ،گرديدن ،گشتن ،باعث چرخش شدن معمارى : گرداب متحرک”
Read More »ترجمه کلمه simulated mustard
simulated mustard “گاز خردل مصنوعى يا گاز خردل اموزشى( نوع بى اثر) علوم نظامى : گاز خردل مصنوعى يا گاز خردل اموزشى”
Read More »ترجمه کلمه swirly
swirly پيچى ،چرخشى ،گردابى
Read More »ترجمه کلمه simulation
simulation “شبيه سازى ،همانندسازى ،شبيه سازى ،تشبيه ،وانمود،تظاهر،ظاهر سازى ،تقليد،تمارض کامپيوتر : شبيه سازى قانون ـ فقه : ظاهر سازى شيمى : همانند سازى روانشناسى : شبيه سازى زيست شناسى : شبيه سازى بازرگانى : روشى در تحقيق عمليات که بر اساس ان رفتار يک سيستم بر مبناى تداخل بين اجزاء ان ترسيم ميشود”
Read More »