signifier “دلالت کننده روانشناسى : دال”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه sympathetic nerve
sympathetic nerve روانشناسى : عصب سمپاتيک
Read More »ترجمه کلمه signify
signify “دلالت کردن بر،حاکى بودن از،باشاره فهماندن ،معنى دادن ،معنى بخشيدن روانشناسى : دلالت کردن”
Read More »ترجمه کلمه schmaltz
schmaltz )schmalz schmaltzy(کوچک وکم اهميت ،موسيقى يااثر هنرى خيال انگيز ورويايى
Read More »ترجمه کلمه signing on
signing on کامپيوتر : فرايند ايجاد يک ارتباط مابين کامپيوتر و استفاده کننده
Read More »ترجمه کلمه sympathetic detonation
sympathetic detonation “انفجار القايى علوم نظامى : انفجارى که در اثر انفجار مواد منفجره ديگر رخ مى دهد”
Read More »ترجمه کلمه signing intersection
signing intersection معمارى : انشعاب
Read More »ترجمه کلمه sympathetic ganglion
sympathetic ganglion روانشناسى : عقده سمپاتيک
Read More »ترجمه کلمه sympathetic
sympathetic همدرد،دلسوز،شفيق ،غمخوار،موافق
Read More »ترجمه کلمه signor
signor (ايتاليا )اقا،شخص محترم ،مسيو
Read More »