فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
signal corps “رسته مخابرات علوم نظامى : قسمت مخابرات”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه synchrone
synchrone علوم هوايى : هم زمان
Read More »ترجمه کلمه signal distance
signal distance فاصله علامتى
Read More »ترجمه کلمه synchrocyclotron
synchrocyclotron الکترونيک : سيکلوترون تحميل بسامدى
Read More »ترجمه کلمه signal detection
signal detection روانشناسى : علامت يابى
Read More »ترجمه کلمه synchro
synchro “همگام ساز علوم نظامى : دستگاه تنظيم تير خودکار پدافند هوايى دستگاه کنترل اتش سنکرونيزه”
Read More »ترجمه کلمه signal electrode
signal electrode الکترونيک : الکترد پيام ساز
Read More »ترجمه کلمه signal element
signal element کامپيوتر : عنصر علامتى
Read More »ترجمه کلمه synchrinized
synchrinized “همزمان بودن ،همساز بودن عمران : مطابق بودن”
Read More »ترجمه کلمه syncheronous communications
syncheronous communications کامپيوتر : مخابره همزمان
Read More »