sight base علوم نظامى : پايه زاويه ياب يا دستگاه نشانه روى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه syndrome
syndrome “(طب )مجموعه علائم بدنى وذهنى مرض ،علائم مشخصه مرض ،همرفت روانشناسى : نشانگان”
Read More »ترجمه کلمه syndiotactic polymer
syndiotactic polymer شيمى : بسپار هم ارايش
Read More »ترجمه کلمه sight bill
sight bill “برات ديدارى ،حواله ديدارى بازرگانى : برات يا حواله ايکه در زمان ارائه قابل پرداخت ميباشد”
Read More »ترجمه کلمه sight check
sight check مقابله چشمى ،مقابله نظرى
Read More »ترجمه کلمه syndiotactic
syndiotactic شيمى : هم ارايش
Read More »ترجمه کلمه sight blade
sight blade علوم نظامى : مگسک يا تيغه مگسک
Read More »ترجمه کلمه sight cover
sight cover “روپوش دستگاه نشانه روى علوم نظامى : روپوش زاويه ياب”
Read More »ترجمه کلمه syndicator
syndicator تشکيل دهنده اتحاديه ،عضو سنديکا
Read More »ترجمه کلمه sight defilade
sight defilade “حفاظ مگسک علوم نظامى : روپوش مگسک”
Read More »