side whiskers سبيل چخماقى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه sideband
sideband “باندجانبى ،نوارجانبى الکترونيک : باندهاى جانبى”
Read More »ترجمه کلمه syntropy
syntropy “پيوند سالم( در نظريه ادولف ماير) روانشناسى : پيوند سالم”
Read More »ترجمه کلمه sideboard
sideboard ميز دم دستى ،ميز پاديوارى ،ميز کنارى
Read More »ترجمه کلمه syntonic
syntonic (روانشناسى )سازگار با محيط،(مو ).داراى بسامد مشابه ،هم بسامد
Read More »ترجمه کلمه synthetism
synthetism معمارى : تاليف گرايى
Read More »ترجمه کلمه sidehill
sidehill )=hillside(واقع در کنار تپه ،دامنه
Read More »ترجمه کلمه sidecar
sidecar “جاى اضافى چرخ دار پهلوى راننده موتورسيکلت ،اتاقک موتورسيکلت ،درشکه چهارچرخه علوم مهندسى : سايد کار”
Read More »ترجمه کلمه synthetize
synthetize )=synthesize(همگذارى کردن ،اميختن
Read More »ترجمه کلمه sidehiller
sidehiller ورزش : ضربه اى که گوى از شيب در چمن نرم سرازير مى شود
Read More »