ترجمه کلمه system’s design

system’s design “ساختمان سيستم ،طرح سيستم علوم نظامى : مدل سيستم طرز ساخت سيستم”

ترجمه کلمه sick berth

sick berth بهدارى کشتى ودانشکده وغيره

school counselor روانشناسى : مشاور مدرسه

sick berth attendant علوم دريايى : پزشکيار

system v interface definition کامپيوتر : تعريف ميانجى سيستم۵

system time “زمان سيستم کامپيوتر : ساعت سيستم”

sick call “مراجعه به بهدارى ،(نظ ).صف بيماران علوم نظامى : تجمع براى رفتن به بهدارى”

system unit کامپيوتر : محفظه سيستم

sick industry “صنعت بيمار بازرگانى : صنعت عقب مانده”

system testing کامپيوتر : ازمايش سيستم