shuttle “رسانگر فضايى قابل استفاده مجدد که مانند هواپيما پرواز ميکند،نقل و انتقال دادن ،ريل انتقال ،حرکت شاتل ،قسمت قسمت حرکت کردن ،راهپيمائى قسمت به قسمت ،بمباران قسمت به قسمت ،حمل کردن قسمت به قسمت ،ماکو،ترنى که فقط در مسير معينى امد ورفت کند،لرزنده ،رفت وامدن کردن بازرگانى : وسيله نقليه با مسير مشخص علوم هوايى : شاتل علوم نظامى ...
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه school fellow
school fellow هم مدرسه ،هم شاگردى
Read More »ترجمه کلمه shuttering
shuttering “علوم مهندسى : تخته بندى عمران : قالب بتن معمارى : اجزاء قالببندى”
Read More »ترجمه کلمه shuttle armature
shuttle armature الکترونيک : ارميچر تيراهنى
Read More »ترجمه کلمه saddlebacked
saddlebacked زين مانند،پشت فرورفته ،خرپشته
Read More »ترجمه کلمه shuttle bobbin
shuttle bobbin معمارى : ماشوره
Read More »ترجمه کلمه syynostosis
syynostosis (طب )ترکيب دو استخوان وتکميل استخوان واحدى
Read More »ترجمه کلمه shuttle bombing
shuttle bombing علوم نظامى : بمباران با استفاده از دو پايگاه هوايى براى بمب گيرى
Read More »ترجمه کلمه syynchronistic
syynchronistic همگاه
Read More »ترجمه کلمه systylous
systylous داراى خامه هاى بهم چسبيده
Read More »