scissors “سگک از رو که فشار زياد به کمر وارد مى اورد( کشتى)،پرش قيچى( پرش ارتفاع)،قيچى ،مقراض ،چيز برنده ،قطع کننده معمارى : قيچى ورزش : قيچى روى خرک”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه showboating
showboating ورزش : نمايش دادن مهارت
Read More »ترجمه کلمه scissoring vibration
scissoring vibration شيمى : ارتعاش قيچى وار
Read More »ترجمه کلمه showboat
showboat “قايق داراى صحنه نمايش ،نمايش در قايق ورزش : نمايشى بازى کردن”
Read More »ترجمه کلمه sadducee
sadducee صدوقى
Read More »ترجمه کلمه showbread
showbread نان تقدمه
Read More »ترجمه کلمه scissoring
scissoring “بريدن ،ارايش کامپيوتر : برش و تطبيق”
Read More »ترجمه کلمه scissor junction
scissor junction “تقاطع مورب ،چهارراه کج معمارى : همبر اريب”
Read More »ترجمه کلمه showcase
showcase جعبه اينه ،درويترين نمايش دادن
Read More »ترجمه کلمه scissor kick
scissor kick ورزش : پاى قيچى در شناى پهلو
Read More »